آوای دل
به هنگام فراقت زبان کام ببستم، زبان دل را چه کنم
کین به فرمان عقل است و کان به ساز خود رقاص
شکرا در خواب و خیالم همه نقشی است از نگارم
ورنه تا شب اشک ریزان به دنبال جرعه ای شرابم
یک بوسه از لبانت، سرمست باد و هوشیار
نشاید آزرده خاطر، خجالت در میان است
حقا بسان خورشید، زدودن سیاهی
هر دم کنم کاری، رضایت نگارم
چشم دل را نوری است، سوسو زند هی هی
به امید آن سواری کز دور دستها آید
به هنگام فراقت زبان کام ببستم، زبان دل را چه کنم
کین به فرمان عقل است و کان به ساز خود رقاص
شکرا در خواب و خیالم همه نقشی است از نگارم
ورنه تا شب اشک ریزان به دنبال جرعه ای شرابم
یک بوسه از لبانت، سرمست باد و هوشیار
نشاید آزرده خاطر، خجالت در میان است
حقا بسان خورشید، زدودن سیاهی
هر دم کنم کاری، رضایت نگارم
چشم دل را نوری است، سوسو زند هی هی
به امید آن سواری کز دور دستها آید
baby for all my life
ReplyDeletedont you know it's true I'm living to love you...........
Never forget this dey 19th!
I wont wot about you?
I'm sure that
ReplyDeleteI found my lost pearl to love and live with each other forever...:)
I will never forget 7 and 19!;)