پس از من هر که تو را ببوسد بر لبانت تاکستانی خواهد یافت که من کاشته ام
نزار قبانی
هفت اپیزودی:
ما بوسه میگرفتیم
او سرما میخورد
من گرما زده میشدم
من زده میشدم
او میخورد
این سیلی را
به زمان عقب تری ببرید
یواش تر
میخواهم نوازشش کنم
خدا نکند!
عقب تر
میخواهم دستم نباشم
حالا عقاب شده ام
همان که آرزوی بچه گی ام بود
این قله مرا مه گرفته است
امیر مهدی بیات
بوهای خوش
از خاطره هایی گندیده بلند می شوند، پاییز
خودش را می اندازد روی طناب های رخت
روی زنبورهای مرده، در صبح سرد
از خاطره هایی گندیده بلند می شوند، پاییز
خودش را می اندازد روی طناب های رخت
روی زنبورهای مرده، در صبح سرد
No comments:
Post a Comment